خیلی عصبانیم.یه حجم عظیمی از عصبانیت درونم وجود داره که تخلیه نمیشه اصلا.همه‌ی صدا ها بلندتر از قبلن،همه‌ی بوها شدیدترن،نور آفتاب شدیدتر چشممو میزنه.حواس پنجگانه‌ام وحشتناک داره آزارم میده(:|)

نمیدونم این از نشانه‌های اینه که دارم تبدیل به گرگینه‌ای چیزی میشم ؟!

و همزمان از حمل این حجم از عصبانیت خسته‌ام.

بی قرارم.تا ساعت کلاسهام تموم بشه واقعا به خدا میرسم.ساعت مچی‌مو میذارم جلومو هی نگاه میکنم ببینم واقعا ساعتا نمیگذرن یا ساعت من خرابه؟

دلم میخواد برگردم به مود قبل از سه شنبه‌ای که رفتم پیش استاد راهنمام.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تولید و فروش قطعات خودرو به قیمت تولید علمدار فروشگاه اچ پی گالری Courtney مرکز مشاوره آمین مدرسه شاد شمیم یاس عاشق کتاب اطلاعات حسابداری ثبت برند