الان اگه خونه بودم حتما شیر برنج داشتیم با اون حلواهایی که من عاشقشم.بابا قبل اذان میرفت کماج میخرید و چایی رو دم میکرد.منم زل میزدم به تلوزیون تا دقیقه‌های آخر.


دیروز فرنی میدادن.نیم ساعت فرنیم تو دستم بود تا اذان بگن،قاشقو که زدم سبیل اکبر از توش غل زد بیرون.اشتهام کور شد کاملا.

امروزم به هوای شله زرد رفتیم برامون عدسی ریختن.

اه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همه چیز پیرو دانلود رایگان فیلم وسریال کره ای وچینی وژاپنی تـــــــــرنج Feisal کاوش در علوم روز و فناوری های جدید تنهایی سبحان معرفی انواع پکیج و راداتور فيروزه و متعلقات آن ستاره های آسمان "دیجیتال مارکتینگ ، مشاوره ، مربی گری ،همراهی و مشارکت"